و این پایان خیلی تلخیه

باز میخوام یه رازی رو بتون بگم. میدونستین یکی از بهترین راه‌ها برای فرار از رویارویی با مشکلات، خوابه؟ مثلا من خودم در حالت عادی به چهار ساعت خواب خوب بیشتر نیاز ندارم ولی یه روزای خاصی دوبرابر این مقدار خوابیدم و اگه مجبور به بیدار شدن نبودم میتونستم همچنان هم به خوابم ادامه بدم ولی خب مجبور بودم بیدار شم و مجبور بودم خودمو مجبور کنم با مشکلاتم رودررو شم و مجبور بودم بهشون غلبه کنم. حالا ممکنه خیلیلتون بگید اینجور مواقع اصلا آدم خوابش نمی‌بره که! اگر جزو این دسته آدما هستید باید بهتون تبریک بگم، چون وقتی خوابتون نمی‌بره ینی شما ناخوداگاه با مشکلاتتون رویارو شدین و این ینی شروع جنگ رو پذیرفتید. و متعاقبا پر واضحه کسی که میجنگه ممکنه شکست بخوره ولی کسی که نمی‌جنگه حتماً شکستشو از پیش پذیرفته. 
باید بدونیم کسی که میتونه توو اون مواقع بخوابه اگه چیزی نباشه یا نداشته باشه که بتونه وادارش کنه بیدار شه، اغلب نه تنها شکستو در مقابل مشکلاتش پذیرفته، بلکه انقدر چیزی برای از دست دادن نداره که اصلا شکست براش مفهموم تخریبی‌ای نداره دیگه!
البته شامل حال شوماها که نمیشه. شماها شری دارید. بعله. پاشید برید دنبال کار و زندگیتون تا با لگد بیدارتون نکردم. پاشید بینم گشادای جیگر.