مود

unknown source

 

ای بابا

حالا دیگه من واسه کی این کلیپای درمانای قطعی کرونا ره بفرستم؟ :)) 

وه کدامت زین همه شیرین‌تر است

کمال حسن وجودت به وصف راست نیاید
مگر هم آینه گوید چنان که هست حکایت
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان
هنوز وصف جمالت نمی‌رسد به نهایت


* چه کسی الا شیخ اجل؟ 

تولدت مبارکه لیلی‌ام

                 ‌آی لیلی >*:<

سبد سبد آرزوهای خوب برات یار قدیمی 

ولی خب هیچیش نیستم :))

یهو نگرانش میشم یهو میگم کاش میشد بدون اینکه بدونه صدای نفساشو یا ضربان قلبشو میتونستم بشنوم که بدونم خوبه. یا کاش مثلاً یه چیزیش بودم، گوشیش، لپتاپش، میزش، لیوانش، پرده‌های زشت آشپزخونه‌ش یا دمپاییاش حتی...

گزارش هفته

دلم تنگه، نفسم تنگه، خسته‌م، چشام درد میکنن، سرم سنگینه، تنم درد میکنه، استخونامم درد میکنن، انگار با باتوم کتک خوردم، یه چیزی با یه نیروی وصف ناپذیری هی میکشدم به سمت پایین، انگار یه بار صد کیلویی رو دوشمه، انگار با یه پمپ قوی تا آخرین قطره‌ی انرژی رو از وجودم بیرون کشیدن، انگار دو لیتر آبلیمو یا سرکه ‌رو خالی‌خالی خوردم. اکسیژن کم دارم، به جاش درررد دارم. ففف
کرونا نگرفتم نترسید. بیشتر از یه ساله که پدر مادرمو از نزدیک ندیدم. حساب دوستا و همکارایی که توو این مدت از دس دادم از دستم در رفته. خیر، واکسنم هنوز نزدم. به واسطه شغلم از حدود شیش ماه پیش امکانش برام بود ولی هنوز نزدم. شمام خیلی عقب نموندید نترسید. درست میشه. این روزام میگذره. روزای بدتر و شاید بهتری هم خواهد آمد. حرص نخورید انقدر زیاد. طاقت بیارید. همدیگه رو دوس داشته باشید. 

از سری تراوشات روانپریشانه

من درختم تو بهار/ من خرابم تو سر حال
ناز انگشتای بارون تو خامم میکنه 
یاد تو صافم میکنه/ صدات داغم میکنه و غیره 
میون موندن و رفتن/ میون مرگ و حیات
تو همون قلّه ی مغرور بلندی که به من می‌خندی
ناز انگشتای بارون تو...

التماس دعا

عرضم به حضورتون که باز رمضونه و شاهدیم که باز و همچنان خیلیا این ماه رو به چشم حراج بهشت میبینن و با منطق یک تیر و چند نشون میخوان از این فرصت استفاده کنن و هم به بهانه روزه لاغر شن، هم سم زدایی شن، هم توبه کنن، هم حلال کنن و در قبالش حلال بَک شن، هم جانماز آب کشی کنن، هم با علی آن همای رحمت تجدید بیعت کنن و خلاصه هم ثواب دنیا و آخرتو با نازلترین قیمت و در کمترین زمان توو پرونده‌شون نزد پروردگار عالمین فرو کنن هم بی عذاب وجدان از خجالت زولبیا بامیه ها و رشته خوشکارا و باقی خوشمزگیای موسمی دربیان.
بنده کی باشم که بخوام اظهار نظری کنم. باب دوم در احسان سعدی رو بخونید و تأمل کنید: 

به سرهنگ سلطان چنین گفت زن
که خیز ای مبارک در رزق زن

برو تا ز خوانت نصیبی دهند
که فرزندکانت نظر بر رهند

بگفتا بود مطبخ امروز سرد
که سلطان به شب نیت روزه کرد

زن از ناامیدی سر انداخت پیش
همی گفت با خود دل از فاقه ریش

که سلطان از این روزه گویی چه خواست
که افطار او عید طفلان ماست

خورنده که خیرش برآید ز دست
به از صائم الدهر دنیا پرست

مسلم کسی را بود روزه داشت
که درمانده‌ای را دهد نان چاشت

وگرنه چه لازم که سعی‌ای بری*
ز خود بازگیری و هم خود خوری

*(در نسخه‌ای دیگر آمده: وگرنه چه حاجت که زحمت بری)

مربوطم محدودم محبوبم محرومم محمومم معدومم محکومم مصدومم مخدومم محزونم مرعونم معلولم ملعونم مأمونم مأمومم محرورم مخمورم معذورم مسحورم محذورم محجورم منسوخم من مش مشکوک آها مشکوکم مشکوکم به تو

من اصلا از دوربین گوشیم استفاده‌ نمی‌کردم. اومده بود خیلی استفاده‌ش کردما ولی الان که نیس دوباره بی‌مصرف شده. عجیبه که گاهی چیزای بی‌ربط در واقع چه‌جوری و چقدر به هم مربوطن.