ما که هر کسی نیستیم

فروغ یه شعری داره به اسم رویا که اولش میگه:
"با امیدی گرم و شادی بخش
با نگاهی مست و رؤیائی
دخترک افسانه میخواند
نیمه شب در کنج تنهائی
بیگمان روزی ز راهی دور..."
میخوام از رویا بگم چون رویا چیز مهمیه و خصوصیات سحرآمیزی داره. منم چیزای سحرآمیزو البته به جز خودم- دوس دارم. چیزای سحرآمیز مثل عشق، امید، نور، انرژی، پره‌های تیله‌ یا حتی چشمای بعضی از آدما... و رویا. 
رویا خوانده میشود چون واقعی نیست.  یک چیزی هست که نیست. نیست چون ساخته و پرورده ذهن توست و نه هیچ کس دیگر. تو خالق او و تو تنها قدرت مطلق اویی! هر آنچه و همانگونه که میخواهی‌اش. و چرا هست؟ چون تو خواستی که باشد. و اما چطور چیزی که نیست میتواند باشد؟ به باور! باورش که بکنی ماورای طبیعی به نظر میرسد - اما حقیقت میشود! گفتنش ساده‌ست تحققش اما جرأت میخواد. جرأت خواستن، جرأت پذیرفتن، جرأت اعتماد کردن و جرأت خطر کردن. این مرحله را که بگذرانی رویایت به حقیقت خواهد پیوست و این برای هر کسی به ضرس خواستن، شدنی‌ست.
رویاها ولی شخصی‌ و انحصاری‌اند. از رویایی به رویای دیگر رفتن، از رویایت به رویای دیگری پا نهادن، دیگری را به رویای خود راه دادن، رویای خویش را به اشتراک گذاشتن، در رویای دیگری شریک شدن و قدم به رویایش گذاشتن کار هر کسی نیست.
به جز جرأت چیز دیگری میخواهد که اسمش زیاد به کار میاید. آنقدر زیاد و آنقدر نا به جا که هرزه قلمداد میشود، اما نیست. از عشق حرف میزنم. چیزی که هست ولی هر جایی و هرجایی نیست.
باید حتماً عشقی در کار باشد تا درِ رویای کسی به روی دیگری باز شود. جادوی عشق را باید باور کرد تا رخصت ورود به رویای دیگری را به دست آوری.
و این تمام کار نیست. در آن رویا تو دیگر خالق نیستی، تو قدرت مطلق نیستی. تو برای ماندن حق شک نداری. و ناگزیری. ناگزیر از آن که قوانین صاحب رویا را بی‌قید و شرط بپذیری و در هیچش شک نکنی که ستون رویا باور سازنده‌ی آنست و غریبه‌ای در رویای دیگری اگر به ساختارش شک کند، دنیای آن رویا فرو میریزد. چون که تو با شکّت باور خالقش را مخدوش میکنی و این همه‌ی رویا را متزلزل میکند، ستون‌هایش در هم می‌شکند و درهایش بسته خواهند شد، تو برای همیشه و به دور دستهای دست‌نیافتنی تبعید خواهی شد و از آن رویا برای صاحبش تا ابد ویرانه‌ای بیش باقی نخواهد ماند.
و همینست که ماجرای ما مثال مشابه کم دارد یا شاید حتی ندارد. آسان نیست. هر کسی شایسته‌ی تجربه‌اش نیست. و برای همین گفتم کار هر کسی نیست!

پ.ن. متن ادامه داره منتها چون مخاطب خاص داره تا همین قسمتو باهاتون همخوان میکنم. بقیه‌ش دست صاحابشه دیگه. تولدشم مبارکه. بلی.