داشت میگفت وااای چرا اینجوری شد؟ چطوری؟ مگه داریم؟ مگه ممکنه؟ اینا... :)) گفتم عیزم زیاد اذیت نباش طبیعیه، پیش میاد. از مهارتهای irresistible دارک پنهانم که زیادم adjustable نیس بخوام برات بگم با تنها صدای چیپس خوردنم یا از پشت خط در حالیکه یارو وسط اوتوبان دستاش به فرمونه یا وقتی برای کار اداری رسمی و جدی زنگ زدم جایی خاطره هست تا مسائل عجیب غریبتری که در موردشون حرف نزنیم بهتره و تازه این فقط افکت صوتیمه :)) حضورم خودش مقولهی جداگانهایه که داستانش فرق داره.