بنفشه

جداً چرا جناب شفیعی کدکنی، فرهاد یا همه‌ی بقیه فکر کردن بنفشه‌ها رو میشه با خود برد به هر کجا که خواست؟ یا بنفشه‌ها میتونن وطنشونو با خود ببرن به هر کجا که خواستن؟
فکر کردن اون جعبه‌های چوبی کوچیکِ خاک، وطن بنفشه‌هاس! ولی اگه از خود بنفشه می‌پرسیدند متوجه میشدن که خاک توی اون جعبه‌ها تمام اون چیزیه که بنفشه با تمام ظرافت و کوچیکیش تونسته موقع بیرون کردنش از باغ با خودش ورداره بیاره. شاید نسبت به جثه‌اش انقد زیاده که تصور شده کل این جعبه وطنشه. غافل از اینکه روح پیک پیام‌آور بهار خیلی بزرگتر از جثه‌ی ظریفشه و وطنش نه یه جعبه‌ی کوچیک خاک، بلکه همممه‌ی اون خاک و متعلقاتیشه که هر سال خبر اومدن بهارو براش میاره، گل میده، مژده میده، زمستونو میشکنه و میره.