آخرین و بامزهترین کادوی کریسمس که پشت درخت خودشو قایم کرده بود و با یه مش دسبندای رنگووارنگ یواشکی نگام میکرد وقتی فمید که دیدمش با چشای گرد سیاهش، نیش تا ته وازش، دماغ کوشولوش، بغل گرم و نرم و پشمالوش، با اون رنگ خوشمزهس برام دس تکون داد و بوی فوقالعادهش همه جا پیچید.