سرم وحشتناک درد میکنه. نمیدونم چرا. به سیگار و مشروب و مسکن فکر میکنم و حالم بهتر نمیشه. چه دنیای مسخرهای داریم. مرخصی دارم اما میدونم این روزا بودنم توی بیمارستان لازمه با این حال نه از روی تنبلی واقعا نای هم کشیدن و خدمت و تلاش در جهت عمل به آرمانها و ایدهآلهای هیومنیستیم ندارم. حالم خوب نیست. گفته بودم که. ولی خب از اونجایی که کسلاگ خودمه و چاردیواری اختیاریه حتی از نوع مجازیش ـ بنابراین هر چیو هر چند بار که دوس داشتم تکرار میکنم. وای چه سردرد بدیه. سالهای زیادی بود همچین سردردی نداشتم. این جور موقعها باید یکی باشه بشینه ور دلم هی ور بزنه از این در از اون در چرت و پرت بگه پرت و پلا سر هم کنه یا برعکسش شعر بخونه از فلسفه و هنر و ادب بگه ولی فقط یه بند حرف بزنه. انقد حرف بزنه تا من از درد سرم بیهوش شم و گوشام دیگه صدای حرّافیاشو نشنوه. آدمای کمی هستن که حاضرن همچین مسئولیتی رو قبول کنن. که خب من چن تا ازشون دارم ولی الان ساعت بدیه و من از ینگهی دنیا نمیتونم مزاحم اوقاتشون شم. میدونید چرا دارم مینویسم؟ چون دارم خودم نقش اون آدمی که باید میبود و نیستو برای خودم بازی میکنم. یعنی همچین آدم خودکفایی هستم. وای وای چقد درد میکنه این لنتی. دارم فک میکنم مشروبای ممولی جواب نمیده کاش اینجا عرق داشتم. با کی میخوردم؟ ای بابا وقتی عرقش نیس دیگه بقیهش چه اهمیتی داره؟ نداره خب. چه سکوت ملکوتیای به راهه. صدای خرخرم نمیاد حتی. ئه راستی امشو شب جمه بود که. ای دل غافل دیدی درای بهشتو واز کردن و بستن و ما خبرمون نشد؟ برم یکیو بیدار کنم بگم بیا بیا شارژ میدم وب بده لاقل تا صب نشده یه فیضی برده باشیم. سرشب خوابم برده بود. غمگینه آدم شب جمه زود خوابش ببره نه؟ چه سوال عبثی بود. لپتاپو که میذارم رو سینهم حس میکنم هالک نشسته روم نمیذاره نفس بکشم. اینا سردشون میشه زمستونا برای همین پنجرهها رو میبندن شوفاژارم روشن میکنن ولی خب من خفه میشم. از گرما نهها از بیهوایی. کلا آدم بی هوائیم. هوای چیزی جز بی هوایی توو سرم نیس. لذت میبرم از شنیدن صدای خرخر کسایی که دوسشون دارم. حالا خرخر یا بلند و محکم نفس کشیدنشون. حالم زیاد بد نیس. ینی از نظر روحی انقدا داغون نیستم که انگشت شصت دست راستم بخواد مث تام هنکس توو سرباز رایان بپره ولی خب داره میپره. سرم یه ذره بهتره. محض اینکه در جریان گزارش لحظه به لحظه باشید. یه آهنگی هس نمیدونم کی میخونه توش میگه من نگااااااااااه تو رو میخوام روی ماه تورو میخوام اینا. صداش توو مغزمه. مخاطبشم البته. ولی امکانات نداریم دیگه. یاد پست آخر رادیکال افتادم. پوریا پرانای دیوثم از توو فکرم نمیره. وای سرم . . .