اندر اخلاقیات گنجشککان

یه بارم هی داش کشش میداد گفتم بگو دیگه گف هولم نکن بذار به اونجام برسم که من دیگه سکوت کردم دیگه
یه بار دیگه م داشتیم شرط میبستیم گفتم ببازی چیکار میکنی برام گف میتونم بخورم برات بعد یه ذره مکث کرد با خجالت گف یه غذاییو :)))