بچه های پیر

یه مشت بچه که دیرشون شده. بچه هایی که از سال تولدشون انقد گذشته که حالا موهاشون داره کم کم سفید میشه ولی هنوز به هیچ کاری توو زندگیشون نرسیدن و دستشون خالی خالیه. یه مشت بچه با یه دنیا آرزوهای ناکام. یه مشت طفلکی خسته و تنها و جامونده از قطار زندگی. بچه های بد مامان و بابا. با یه دنیا شرم و غم و حسرت. با یه دل شکسته یا حتی بیدل. بینشون باهوش ترین، قابل ترین، جذاب ترین، مهربون ترین، دوسداشتنی ترین، با معرفت ترین و خیلی ترین های خوب دیگه دنیای آدما رو میشه پیدا کرد. 
و این خیلی غمگینه. 
مث ما.