شمس دیوانش البت

چه نزدیک است جان تو به جانم
که هر چیزی که اندیشی بدانم
. . . 
به تو گر جان دهم باشد تجارت
که بدهی به هر جانی صد جهانم
. . .
بکش در بر بر سیمین ما را
که از خویشت همین دم وارهانم
. . .