من و گنجیشکام
گنجیشکام
^_^
Oldies
صدای شری
همه سحرخیزا
یه بارم ساعت پنج صب خعلی جدی گف شری گفتم جانم گف زود باش پاشو بریم توو ساحل بدوئیم ! من هی گفتم آخه الان؟ اون هی گف پاشو بینم تنبلی نکن. آخر دیدم داره از تخت پرتم میکنه پایین گفتم خب باشه بریم عزیزم. چن ثانیه بعد دیدم خداروشکر داره دوباره خرپف میکنه
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی