بی هنر

کاش و اگه هنرمند بودم چپ و راست ازش عکس میگرفتم، فیلم میگرفتم، توو همه حالتا و زوایا اتودش میکردم با تمام تکنیکایی که بلد بودم و تمام متریالایی که در دسرسم بود در مدلای مختلف طراحی و نقاشیش میکردم باهاش حتی کارای گرافیکی خفن میساختم، انیمیشنای کوتاه حتی، با جنسای مختلف ازش مجسمه‌های مدرن بینظیری میساختم، شیشه‌گری‌های مسحور کننده میکردم حتی، براش شعر مینوشتم، یا ترانه، اهنگ میساختم براش/ حتی باهاش، میوزیکالهای میخکوب کننده، کورئوگرافیا و رقصای اکروباتیک تکی دو نفره و گروهی فوق‌العاده، میشد حتی باهاش یه گیم خفن طراحی کرد و ساخت. بیشتر از همه اما دوس داشتم پرتره‌شو با قلمای سریع و قوی بکشم، چشمای قشنگشو حتی فقط. و نمایشگاهی که هر طرف نگاه میکردی در حالت خوشتری از نقش قبلی پیداش میکردی. دوس داشتم همه بفهمن چقدر بی انتها و چه بی پروا میخوامش.