یه جف عقلامو کشیدم یه جفتش مونده هنوز. ندونامو میگم. بعد عرضم خدمتتون که برای اون جفتی که مونده هنوز الان یه ساله هی وخ میگیرم هی دو روز مونده بعضاً یه ساعت مونده زنگ میزنم کنسلش میکنم میندازمش چن هفته دیگه. قضیه ترس مرس و اینام نیستا. قضیه اینه که نه دلم میاد استعلاجی بگیرم نه دلم میاد مرخصی غیراستعلاجیمو حرومش کنم همچین آدم وژدانچیزیام