من و گنجیشکام
گنجیشکام
^_^
Oldies
صدای شری
از اونور دنیا
وسط شام پاشده گوشیشو آورده که بیاد سراغ من. میگم خو چه عجلهای بود؟ میگه یهو دلم برات تنگ شد اندازهی یه دونهی نمک شد! خو آدمیزاد در اون لحظه از فرط ذوق و خنده بمیره روا نیس؟
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی