انقدر دلنازک و از توو در هم شکسته شدهام که چند روز پیشا وقتی میخواستم به درخواست پلیس برای یه خانوادهی افغانی چند ساعتی مترجمی کنم، خیلی جاها به سختی خودمو کنترل کردم وگرنه دلم میخواست همینجور که دارم حرفاشونو ترجمه میکنم مث ابر بهار اشک بریزم. خیلیم داستان تراژیکی نبودا. یعنی خب ما خیلی وضعیتا و داستانهای به مراتب بدترو وحشتناکتر از اینا رو دیدیم و شنیدیم یا حتی شخصاً شاهدش بودیم اما گاهی آدم شکنندهتر از همیشهس.
* سا یا ساه به معنی نفس