عادت ندارم تعارف الکی بزنم، تملق کنم یا به رسم عرف چاکرم مخلصم کنم، قربون صدقهی کسی برم، دورت بگردم و فدات شم و اینجور الفاظو کاذب خرج کنم. حالا شما اسمشو هر چی دوس داری بذار. ولی اعتقاد دارم یه سری چیزایی هست که نباید بیجا، برای هر کسی و بر حسب عادت یا تعارف گفته بشه. دارم در واقع براتون اعتراف میکنم غالباً یا از همچین کلمات و اصطلاحاتی استفاده نمیکنم یا اگه بکنم صادقانه منظورم همونیه که میگم.
دوسِت دارم و عاشقتم و عشقم و نفسم و عزیزترینم و میمیرم برات و اینا که تکلیفشون مشخصه با اینکه البته خیلیا همینارم همینجوری عین ریگ بیابون خرج میکنن ولی خب حالا فرضو بر این میذارم که این مقوله لااقل جزو بدیهیاته. به جز اینا ولی یه سری تعارفات دیگهم هست که این پایین نام میبرم و به نظرم واقعا زشته اینارو آدم به هر کسی بگه.
جانم/جاندلم/چَشم/مواظب خودت باش/ به سلامت/قربونتون برم/قربان شما/قربونت برم/فداتون بشم/فدای شما/فدات شم/دورتون بگردم/تصدقتون/ نوکرتم/چاکرتم/مخلصتم/غلامتم/کوچیکتم/خاک پاتم/رو سر ما جا دارین/ قدمتون رو تخم چشمم و...
یه وقت اشتباه نکنینا بحثم سر استفاده یا عدم کاربرد این واژهها و اصطلاحات نیست و اون یک بحث جداست. چیزی که الان دارم میگم اینه که چرا وقتی آدم چش نداره یکیو ببینه باید چل بار توو مکالمهش بگه قربون شما؟ یا چرا وقتی انصافاً حاضر نیستی یارو رو با ماشینت حتی تا سر خیابون برسونی، بهش بگی نوکرتم؟ یا چه معنی داره من مثلاً به یه همکارم که هیچ حس خاصی بهش ندارم بیمناسبت همینجوری موقع خداحافظی بگم مواظب خودت باش؟ یا به سلامت؟ یا اگه قراره به ارباب رجوع یا رئیسم در قبال درخواستشون بگم چشم جوابم چه فرقی داره با کسی که دوسم داره و چیزی ازم خواسته؟ یا مثلاً چه مناسبتی داره یارو توو تلویزیون داره با یکی مصاحبه میکنه بهش ابراز محبت میشه یا تحت تأثیر قرار میگیره بعد در جواب یه غریبه به اون یکی غریبه میگه دورتون بگردم؟ یا چرا من باید به یه آدمی که نهایت محبتم بهش اینه که آرزوی مرگ و مریضیشو ندارم ولی دیگه هر چیز دیگهای در موردش برام بیتفاوته، بگم قربونتون برم؟ چرا به کسی که یه باره دیدمش یا ازش چندان هم خوشم نمیاد و چون توو رودربایستی افتادم دارم دعوتش میکنم بگم قدمت رو تخم چشمم؟ پس قدم پدر مادر و خواهر برادر و عشق و ناموسم کجام اونوخ؟ یا جان دلم! چرا آدم باید به جز کسی که واقعا جونش براش در میره بگه جان دلم؟ وووو الی آخر... .