یه لحظه چشاتونو ببندید، یه نفس عمیق بکشید، حالا به این فکر کنید که چقدر بدبختیای واقعی وجود داره و شما در مقابل خیلیای دیگه چقدر خوشبختید، به زندونیای سیاسی، به خونواده هاشون، به کشته شده ها کف خیابونا، به عزیزاشون، به کتک خورده ها و تجاوز شده ها و روح و جسم تا ابد لت و پارشون، به همه کسایی که به قتل رسیدن، کسایی که بی بچه و بی پدر و بی مادر و بی خواهر و بی برادر و بی همسر شدن فکر کنید، به کودکان کار، به دخترای فروشی، به خیابون و کارتن و قبر خوابا، به کولبرا حتی، به اونایی که عزیزشون داره توو بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکنه و اونایی که الان دارن از سر خاک از دست رفتهشون برمیگردن فکر کنید. حالا چشماتونو باز کنید، خفقون بگیرید و از خودتون خجالت بکشید، به خاطر تمام غرغرا، ناله ها و چسناله ها، شکوه و شکایتا، غم و غصه ها و گرفتاریای بچگونتون.