بی‌جام

جام ندارم، برای همین باید توو لیوان چای، می بنوشم.
جا هم ندارم البته. پناهگاه، نهانخانه، آرامکده.
بیجام. جایی که باید باشم نیستم. بعضا جایی که نباید، هستم.
از هر طرف بنگرید بیجام در هر حال.