صداش شبیه تو بود؛ نمیدونم چن وقته یا حتی چند ساله که باهات حرف نزدم ولی یادت افتادم . . . و متاسفانه یادت اصلنم رمانتیک نبود. بیشتر غمانگیز بود. یادم افتاد چقدر الکی دوسِت داشتم و حتی وقتی رفتی هم دوسِت داشتم و حتی شاکی از ترکت نبودم. و بعدش ایمیلت یادم افتاد. اینکه در یک جمله چنان چرندی نوشته بودی که از اون لحظه به بعد تونستم دیگه دوسِت نداشته باشم. خیلیهها! ینی هیچی دیگه از خودت برام باقی نذاشتی.
چرا خب؟ من که دوسِت داشتم تو که دوسم داشتی . . .