مترجم پیامبر کی بود؟

یه مسئله‌ی دیگه هم که میتونه سطح فلانتونو ببره بالاتر اینه که، قضیه‌ی عشق و دوس داشتن با قضیه و رویه‌ی رابطه و پارتنر شدن فرق‎‌های خیلی زیادی داره. 
یکی از فرقای مهمشم اینه که اولی فقط هدیه کردنه، در اختیار گذاشتنه، تقدیم کردنه، تحسین و تقدیر کردنه، فقط و دائم، مادام دادنه. نه اینکه طرف متقابل در این فاز فقط طلبکارانه تو را به نظاره بنشیند. طرف متقابل هم اگر در فاز دوس داشتن باشد دقیقا همین‌ها را در قبال مخاطبش انجام خواهد داد ولیک هر دو بی ادعا و بی انتظار عمل میکنند.  
دومی اما اگرچه اغلب بر پایه‌ی اولی یا با پیشینه‌ی اولی ساخته شده، باری قاعدتاً دادن در برابر گرفتنه. نیاز در برابر نیاز. طلبیدن در برابر طلبیدن. خواستن در برابر خواستن. و اگر غیر از این باشه رابطه میتونه وجود داشته باشه و حتی ادامه پیدا کنه اما هرگز یه رابطه‌ی سالم نیست. انتظارِ متقابل بخش لاینفک رابطه‌ست. 
اگر دوست داشتن باشد و انتظار متقابل جزو آن رابطه‌ نباشد، رابطه رمانتیک مبدل میشود به یک رابطه‌ی پدرـ فرزندی یا مادرـ فرزندی و کمی پیچیده‌تر. 
مادامی که دوسش داری، گرچه دوستت ندارد و مادامی که هر چه برایش میکنی بی هیچ انتظار بازگشت و بازپرداختی، چه از لحاظ مادی و چه معنوی و احساسی! مادامی که گذشت میکنی و میبخشی بی آنکه به خودت حقِ گناه و اشتباه ـ هر چند غیر عمد ـ را بدهی، دوستش داری و مادامی که روزگار با این اوصاف را با خشنودی به سر میکنی خوب است. میتوانی تا ابد در همین فاز بمانی اما تجربه و آمار نشان میدهد که نمیتوانی تا ابد فلان. لااقل اکثرا نمیتوانند . . . 
پس به محض اینکه دلت خواست او هم . . . ، به محض اینکه فکر کردی به دلیل جفایش و شک کردی به خطایش در قبال خوبی‌ها و دوسداشتن ها و دادن‌های پیوسته و مکرر خودت، وارد مرحله‌ای شدی که باید از رابطه حرف بزنی. 
اگر در این مرحله با مخاطب به توافق رسیدی و مجوز ورود به رابطه گرفتی، بسملاه و یا علی و اگر نه از خودت و روزهای بد آینده‌ی نزدیک بر حذر باش.