یهو یاد یه چیزایی میفتم انقد غمگین میشم که اطرافیام میپرسن چی شده. الانم حالا اطرافم کسی نیس ولی غمگین شدم. بدی مضاعفش اینه که کاریم از دستم برنمیاد فقط دچار یه حزن بیهوده شدم. کاش هیچوقت اون پاییز لعنتی به دنیا نمیومدم یا همه چی یه جور بهتری پیش میومد. چیزی نبود که به خاطرش انقد ناگزیر از تأثر باشم یا کاش لااقل واسه ننه بابامون بچه خوبی بودم . . .
پ.ن. بله خیلیم چیز عجیبیه که این سوالو از من بپرسن، چون در حالتای غیر از این کسی نمیتونه فیلمی که توو مغزم داره میگذره رو حدس بزنه.