تقاوم

تمام سیمای مغزم اتصالی کرده همه چی با هم همزمان روشن شده همه‌ی آرشیوا ریخته بیرون. اصلاً خوب نیستم. تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که خودمو از برق بکشم که خاموش شم برای چند ساعتی که نمیدونم چند ساعت خواهد بود. ای داد بیدا. ای داد بیداد. 
کاش میخوابیدم بیدار میشدم میدیدم اخبار میگه همشون بالاخره آزاد شدن.
کاش بیدار میشدم؟ کاش بیدار نمیشدم . . .
اوه اوه این بیمارستان کودکانم کشوش وا شد. الان رادیاتورمم میسوزه :|