پازل غمگین

خب حق مسلمه آدمیزاده که یه زندگی روال بخواد ولی از طرف دیگه هر جور با خودم کلنجار میرم نمیتونم خودمو راضی کنم. نع واقعا نمیتونم. سوای اینکه این کار لااقل به زعم خودم نیروی بسیاااار عظیمی نیاز داره که من ابدا در خودِ به اینجا رسیده‌ام نمیبینمش، اساساً در مرام و فلسفه‌ی زندگی من این مسئله همواره، هنوز و همچنان، همسان با یه جنایت بزرگه! فلذا چیپ چاپ والسلام.
و چقد سخته از دست دادنش اونروز. 
امیدوارم قبلش زنده نباشم کلاً.
با تچکر.