در جواب به تو چه و تو که ایران نیستی/ که چی که مینویسی و به چه دردی میخوره/ چه فرقی برای تو داره/ تو که راحتی زندگیتو بکن/ برای چی برای کی/ و گیرت میارم/ میکنمت/ میکشمت/ میفرستم پیش مهسا و نیکا/ خفه شو/ بترس/ برو/ بپیچ/ بمیر و...
ایران زادگاه منه. ایران وطن منه. ایران خونه منه. ایران مادر منه. ایران پدر منه. ایران خاک منه. ایران ناموس منه. ایران سرزمین آبا و اجدادی منه. من زاده ایران، من میراث نادر، من سفیر آتش همیشه سوزان آذرآبادگانم. من فرزند سرزمین مهر، من یکی از ذرههای ایرانم. بله من اینجا بزرگ شدم. اینجا درس خوندم. اینجا کار میکنم. اینجا موهام داره سفید میشه. اینجا دوستان بسیاری دارم. اینجا حتی میتونم ادعا کنم از مردمان همین سرزمینم اماااا نمیخوام و نمیکنم. من خودم وطن دارم و وطنم زادگاهم ایرانه.
و شما که الان اونجا شاید برای آزادی، شاید برای آبادی، شاید برای رهایی از بند اژدهای ج. ا. جونتونو گذاشتین کف دستتون و توو خیابونا فریاد میزنید یا نشستید توو خونههاتون و امیدوارید که شهر دوباره ساکت شه تا به روزمرگیهاتون برگردین یا منتظرید به محض اینکه موقعیتشو پیدا کنید به قول خودتون از اون خرابشده بزنید بیرون و در آرامش و رفاه، فارغ از فکر ایران و ایرانیا به زندگیتون ادامه بدین؛ شما که معتقدین چون من اینجام به من چه و چون من اینجام پس همدرد و همرزم و همراه ملت نیستم و نمیتونم باشم، شما که معترض یا متعجبید از رفتار و گفتار من، شما هیـــچ تصوری ندارین از اینکه من در سالهای پیش از کوچیدنم از ایران، با همون سن کم چه تجربههایی کردم، چه آینده و چه آرمانی داشتم، چه بهاهایی رو پرداختم، چه چیزایی و کسایی رو از دست دادم و موقع اومدن چقدر زخم و درد و حسرت با کولهبارم به اینجا آوردم. من نه اینجا نه اونجا جای کسی رو که تنگ نکردم، من نه اینجا نه اونجا جز حق از چیزی نگفتم و ننوشتم، من نه توو حرف کسی پریدم، نه از بیرون گود فریاد لنگش کنی برآوردم. از همین دور تا جایی که زورم و دستم رسیده در هر موقعیتی بی سر وصدا به سهم خودم دینمو ادا کردم. حالام که اینا رو نوشتم برای اینه که در کمال تعجب (فکر نمیکردم انقدربازتاب داشته باشم) یه سری ایمیل برام نوشتین که یا از اول تا آخر فحش و تهدید و تخویفه و یا یه سری پیغوم پسغوم و ایمیل که تو رو سننه، زندگیتو بکن، حالشو ببر، چه لزومی داره خودتو قاطی میکنی، واقعا چرا، چیت کمه و... برای اینکه خیالتونو راحت کنم همشونو پاک کردم. من نه از کسی میترسم، نه برعکس خیلیا نیازی به احراز هویت دارم برای اثبات ایرانی بودنم.
من یه دختر ایرانیم و وطنم ناموس منه. هر کسی هم به ایران، به مردمش، به دخترانش، به تاریخش، به فرهنگش، به هویتش بخواد اهانت کنه جلوش وایمیستم. همیشه. از هر جایی که باشم و هر جایی یا هر کسی که باشه.
اگه فقط براتون سؤال بود که جوابشو دادم، اگه نیتتون خیر بود که لطف عالی زیاد، به بقیهتونم باید بگم اگه هر جائیتون سوخته چارهای نیس باید تحمل کنید چون آب قطعه و پماد سوختگیم جزو اقلام تحریمیه. اتفاقاً اینبار فقط برای شما.