** نوشتهی مقاله مربوط میشه به بهمن سال ۹۴ و جهت نیاز برای رفع فضولی اگه تیتر مزبورو عیناً گوگل کنید مقاله رو براتون میاره.
مقصر اصلی داره توو ویلای میلیاردیش بیلیارد جیبی بازی میکنه
** نوشتهی مقاله مربوط میشه به بهمن سال ۹۴ و جهت نیاز برای رفع فضولی اگه تیتر مزبورو عیناً گوگل کنید مقاله رو براتون میاره.
صداش
ویسی که واسه رفیقش داده بودو برام ریپلای کرد، همینجور که داشتم صداشو گوش میدادم و جوابشو مینوشتم با خودم فکر میکردم چقدر خوشبحال رفیقشه که باهاش ویس بازی میکنه و صداشو... یهو دیدم وسط نوشتههام یه جاییم براش نوشتم خوشبحال فلانی :)) که خب خوشبختانه وقتی پرسید چرا، حرفا و موضوعات جالبتر و مهمتری برای نوشتن وجود داشت نسبت به جوابم برای چراش.
اسمشو
یه چن وقتم خیلی دلم میخواس صداش کنم همینجوری الکی. کاری ندارم چون. کارم یادآوری دوس داشتنش بود که الان مدتیه بیکار شدم. (یه چیز بیربط خندهداربگم: میدونستین ترکیهایا به مجرد میگن *بیکار؟ :))) شخصاً حدس میزنم از اصطلاح بیکس و کار فارسی وارد زبونشون شده ولی حالا احیاناً اگه ریشهی دیگهای داشت حضرات علامه دهر تیز نکنن، ما از الان پرچم سفیدمون بالاس...) آره داشتم میگفتم دلم میخواس الکی صداش کنم ولی خوشبختانه خودش بهونه رو داد دستم، منم کردم دیگه. صداش. صداش کردم یعنی. همونجوری که فقط خودم صداش میکردم. اسمشو...
نه دیگه گفتم میخواستم؛ نکردم که
یه شبم دیگه انقدر دلم براش تنگ شده بود میخواستم برم براش بنویسم من دارم روانی میشم از نداشتنت، چیکار کنم؟
grace
عه مث ERROR
یه دفعهم همین چن وخ پیشا گف چیزی در احساسش تغییر نکرده! مطمئن نیستم منظورش همون احساساتی بود که نشسته بود نگا میکرد که درو موقع رفتن پش سرم ببندم یا اون احساساتی که نشسته بود نگا میکرد درو پش سرم بستم رفتم :)))) شایدم اون احساساتی که سرش شلوغ بود وخ نداشت نبودنمو احساس کنه :))) ولی خب اتفاقاً منم احساساتم تغییر نکرده. نه احساس دوس داشتن بینهایتم نسبت بهش و نه احساس عدم پشیمونیم از ترکش. روانیم خودتونین :))
که نیست خب
چون یه چیزی ورای بینهایته
گاهی از بیرون که به دوس داشتنام نگا میکنم فکر میکنم از لحاظ کل وجودم مسلماً نه، ولی از لحاظ طریقت و درجه عشق و عاشقی، معشوق من بودن احیاناً در نوع خودش توو کل کهکشانا تجربهی بینظیریه.
غلطهای رایج بد
خود خانوادتاً هم غلط محضه چون خانواده لغت فارسیه. درستش خانوادگی یا نسل اندر نسله مثل گاهاً که غلطه و مثل ایرانیت که غلطه. چون واژههای فارسی پسوند "یت" بهشون نمیچسبه.
آخه ما خانوادتاً فرهنگی هستیم :))))))
حالا صدا باز قابل هضمه الان یه چیزی میگم پشماتون چیز شه
تنها صداست که فلان و فلان خر
دیگه خود به خود این تموم شد رف رو ویس بعدی و دیگه دیر... فاک صدای خودش بود، چرا صدای خودش بود؟ دیگه صداش بود دیگه و همونجور که مستحضرید گوشو هم نمیشه مث چشم آگاهانه بست. میشدم البته فکر نمیکنم میتونستم بخوام که ببندم. کلاً میتونستم در چیزیو ببندم اول در دلمو بعد در خودمو میبستم. والا چه انتظاراتی دارید.
مکهایه واس خودش
من میگم شمام تأیید کنین جدی تقصیر من نیس این خودش ضامن آهو وار میطلبه. الان میگم چرا. اون روز یه چیزیو براش فوروارد کردم رفتم دیدم دو دیقه پیش اونم همونو برام فرستاده. خیلی فقط میخواستم بش بگم لعنتی. و بگم دووووسِت دارم. و تا ابد ببوسمش ولی خب موفق شدم خودمو نگه دارم.