عرضم اینه که برای ازدواج فقط دوس داشتنِ هم کافی نیست. از رابطه، با هم بودن و حتی زندگی مشترک حرف نمیزنم، مستقیماً و دقیقا ازدواجو میگم.
شما وقتی ازدواج میکنی یعنی داری دو تا خونواده رو بهم پیوند میدی و در عین حال به پارتنرت در حدی اعتماد داری که حاضری رسماً و قانوناً همهچیتو در اختیارش قرار بدی و نترسی. قسمت پیوند خونواده رو جدیتر بگیرید چون خیلی مهمه، حتی اگر فکر میکنید قراره زیاد با خونوادهها در ارتباط نباشین یا از لحاظ جغرافیایی ازشون دور باشید. خونوادهها از لحاظ سطح فرهنگی و سواد، سطح اجتماعی، اقتصادی و مهمتر از همه مذهبی باید به هم نزدیک باشن و گرنه مشکلات پیچیدهای در انتظارتون خواهد بود و این به هیچ وجه قابل کتمان یا شوخیبردار نیست!
حالا ازدواج ایرانی به سبک اسلامی برای پسرا به لحاظ مهریه و برای دخترا به لحاظ از دست دادن یا انتقال حق استقلالشون به همسر و از دست دادن خیلی حقوق دیگهشون، یه نکته مضاعفم داره: تو موقع ازدواج به طرفت نه تنها در حدی اعتماد داری که حاضری رسماً و قانوناً همهچیتو در اختیارش قرار بدی و نترسی بلکه انقدری بهش اعتماد داری که بهش این اختیارو میدی هر لحظه که اراده کرد نه تنها از لحاظ روانی، احساسی و شخصیتی بلکه مادی و اقتصادی هم تو رو پودر کنه در صورتی که کارشم کماکان قانونی و موجه خواهد بود...
به این جهت پیشنهاد میکنم در اوج تب عشق، تصمیم غیرمنطقی برای ازدواج نگیرید، آیندهنگری کنید، عجله به خرج ندین و زندگیتونو دستی دستی نابود نکنید. چقدر من حرص بخورم از دستتون آخهع