:(

من اساسا با قصاص مخالفم ولی در این یه مورد خاص و موارد مشابهش زندان نه تنها کافی نیس بلکه بیهوده‌ به نظر میرسه ولی خب چاره چیه. این تنها مورد نیس و خود یک نفر عنش هم به تنهایی باعثش نیست. زنجیره‌ای طولانی بهش وصله که به جاهای عجیبی میتونه برسه . . .
هروقت حرف پیش میاد میگه باور کن بابا رو به خاطر دزدیدن انگشترش بعد از عمل توو بیمارستان کشتن! دکتر حتی بعد از سالها تاکید داشته که نمیدونسته علت فوتو چی بنویسه؟! با پدرم ماشینو وسط خیابون پارک؟ ول کردیم و رفتیم توو بیمارستان که زودتر پولو برسونیم ولی زنش تا بابا رو دید زار زنان راهروی بیمارستانو نشون داد و گفت دیر اومدی استااااد و این جمله رو یه جوری گف که من هنوز بعد از سالها صداش و جوری که توو اون سالن اکو شدو فراموش نکردم. استاد دانشگاه مملکت به دلیل عدم توانایی پرداخت بلافاصله‌ی مبلغ درخواستی کنار دیوار راهروی بیمارستان تموم کرده بود و حتی اون موقع هم این چیز تازه و عجیبی نبود. سالها قبلترشم اگه پدرم توو اسانسور دسته چکشو همراه نداشت تا باهاش دکترجانو راضی کنه برگرده بیمارستان خوائرش الان بیوه شده بود. خیلی سالها بعدترشم همین بابای خدابیامرز آقاهادی که ناراحتی قلبی داشت و بش پیشناهاد داده بودن که با پول نوبتشو جلو بندازه و اینا که خب انسانیت و مردونگیش باعث شده بود توو اون حالشم راضی به همچین چیزی نشه و . . .
اینا حالا چارتا نمونه کوچیک از صدها موردیه که فقط واسه من و دوروبریام پیش اومده که تازه نصف بیشتر عمرمم اونجا نبودم. شما تعمیم بده به کل جمعیت مملکت ببین به چه آمار و تراژدیایی میرسی که تصورشم حتی آدمو پودر میکنه.
فکت اینه که وقتی کسی قدرت و امکان کمک کردن داشته باشه و دریغ کنه پسته و غیرقابل بخشش. حالا میخواد دکتر باشه، پرستار باشه، دامپزشک باشه یا از هر صنف دیگه‌ای. مع‌الأسف اقلیتم نیستن . . .
تنها نقطه‌ی روشنی که باقی میمونه اینه که عوضش قاطی همه‌ی اینا هنوزم آدمای خوب پیدا میشن که دنیا رو با بودنشون قابل تحمل میکنن. من خودم تضمین میکنم براتون که هستن.