بعد در جای دیگر هم میفرمایند که
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بیوفاست
حلاصه که
حلاصه که
گر یک نظر به گوشه چشم ارادتی
با ما کنی و گر نکنی حکم از آن توست