یا واسه تولد داداشش کفش خریده بودم گفتم اینو یه روز زودتر بدیم بهش که اگه خواس توو مراسم خواستگاریش بپوشه. گفت نه نمیخوام دختره فکر کنه این توو کمدش هیچی نداشته تا اینو از تو هدیه گرفته همونو پوشیده!
بعد من اینجوری بودم که اولاً دختره از کجا باید بفمه من اینو امروز مثلا هدیه دادم به ایشون؟ بعد گیرم اصلا بفمه چرا باید همچین فکری کنه؟ بعد دختره داداش تو رو اصن قرار نیس واسه بار اول ببینه که. این آدم اندازه موهای سرش خونه شما بوده حتی شب مونده پیشتون، بعد فکر میکنی ندیده کمد شوعر آیندهش از کفش داره میترکه؟ گفتم اوکی هر جور خودت صلاح میدونی. بعد شب برگشت گفت مامانمم همون پیشنهاد تو رو داشت. فردا کادوهاشو زودتر بهش بدیم! باز گفتم باشه هر جور تو دوس داری...