نه دست با تو آویختن نه پای گریز/ نه احتمال فراق و نه اختیار وصول*

ممکنه هر آدمی جلوی کسی یا کسایی توو زندگیش اختیاری از خودش نداشته باشه. این بی‌اختیاری میتونه دلایل مختلف داشته باشه. از نداشتن زور کافی جسمی گرفته تا زور مالی یا عاطفی. اشکالیم نداره ینی پیش میاد دیگه و طبیعیه.
اما یه وقتاییم آدم بی هیچکدوم از دلایل بالا، جلوی يکی از خودش اختیاری نداره. اون وقتا آدم عاشقه و بی‌چاره. 
و حساب عشق از زور عاطفی و زيرمجموعه‌هاش جداس. چون ممکنه شما زورت برسه باهاش مقابله کنی ولی دلت نمیاد یا شایدم بیاد ولی دلت نمیخواد اینکارو بکنی.


*سعدی