من و گنجیشکام
گنجیشکام
^_^
Oldies
صدای شری
خاموش شده بودم
بعد از بیشتر از پنجاه ساعت بیداری با اتوبوس داشتم برمیگشتم خونه. وسط راه دیدم خیابونو بستن چون کمی جلوتر تصادف شده. خواستم برم کمک کنم، یهو با حرکت اتوبوس چشممو باز کردم، متوجه شدم ظاهراً قبل از اینکه از جام پا شم که برم کمک، خوابم برده بوده.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی