عادات غلط

با مامانم حرف میزدم سانی اومد توو اتاق گفتم صدامو بذاره رو اسپیکر باهاش حرف بزنم. میخواستم صداش کنم به جای اینکه بگم سانی‌جان عشقم گفتم فلانی جان عشقم. خیلیم محکم و رسا گفتما :))) بلافاصله فمیدم ولی دیگه اتفاق افتاده بود دیگه. بعدش به مدت سی ثانیه صامت گریه کردم و با دست صورتمو که داغ شده بود باد زدم بعد همینجور که صورتمو از اشکام پاک میکردم، یه نفس عمیق کشیدم، صدامو صاف کردم، به اشتباهم خندیدم و به حرفام ادامه دادم.