قاعدتاً وقتی یه ایدهای به ذهن من رسیده به ذهن کسای دیگه هم میتونه برسه دیگه. این چیز عجیب و غیر قابل انتظاری نیست. میدونم. ولی خب هیچ حال نکردم از اینکه دیدم دختره توو فیلم به پسره همون هدیهای رو داد که من قبلا به این داده بودم. متأسف شدم اصن :))) عهههه خب دوس نداشتم دیگه. حالا دیگه نه تنها چیز خاصی نیست بلکه مث خیلی کسشرای دیگه به زودی ترندم میشه و دوستان جوگیر تا ایده رو حامله نکنن بیخیال نمیشن. عذر میخوام حوصله رعایت ادب ندارم. گرچه مهمم نیس ولی خب برای کودک درونم مهم بود و حالا دیگه کاریش نمیشه کرد. اتفاقیه که افتاده دیگه. قسمت بدترش البته اون جایی بود که وقتی بهش گفتم عه دختره توو فیلم فلان کارو کرد، فکر کرد دارم در مورد یه قسمتی از فیلم حرف میزنم که اون هنوز ندیده... یعنی حتی وقتی اون صحنه فیلمو دیده بوده هم یاد و خاطرهای براش تداعی نشده :)) بعدش البته جمعش کرد گف آره کار تو رو کرده ولی بعضی چیزا با تقلب دیگه هیچ ارزش ندارن.