شمد

داریم از هوا صحبت می‌کنیم و اینکه این روزا خیلی متغیره. من میگم گرممه و شبها کلافه میشم از گرما. اون میگه من سردمه و باید بغلت کنم پتو رم بکشم روم که سردم نشه. یاسی هم خیلی جدی میگه منم میخوام از این به بعد با صمد بخوابم. من یک لحظه تمام صمدهایی که میشناسم توو ذهنم دوره میکنم به اضافه‌ی اینکه دنبال دلیلی میگردم که ممکنه به خاطرش مثلاً جدیداً ب رو به جای اسم خودش صمد صدا کنه و وقتی چیزی پیدا نمیکنم ازش میپرسم صمد کیه دیگه؟ 
یه کم نگاهم میکنه و میگه صمد دیگه این ملافه‌ها که بهش میگن صمد! :))))))