عرض کرده بودم که عی وای با ای وای فرق داره

تا حدی که حاضری به خاطر اینکه مبادا خاطرش آزرده شه حتی نخوای که قبلش بمیری . . . 
تا حدی که چه دردی رو حاضر میشی به جون بخری . . .
تا حدی که . . . 
عی وای عی وای عی وای . . .
پ.ن. چقد باید آدمی قابلیت له شوندگی داشته باشه 
پ.ن. تا چه حد آدمی میتونه آرزوی له شدندگی داشته باشه

. . .

گاهی در تصمیماتم انقدر انقدررر انقدررررر معنی بی ـ چارگی رو درک می‌کنم که شما حتی نمیتونید تصورشم بکنید.

پوف

وسواسو درک نمیکنن 

البت ببخشیندا

یه حال خیلی بد تخمی داغونی دارم که فقط خودم میتونم حجمشو درک کنم . . .

ـــــــــــــــ

مث رانندگی توو اوتوبان میمونه. خیلی خوبه خیلی هیجان داره خیلی لذت داره خیلی ردیفه ولی کوچکترین لغزشی که توو رانندگی با سرعت معمولی تقریباً هیچ تأثیری نداره اونجا میتونه حادثه‌ی خیلی تلخ و بعضاً جبران‌ناپذیریو به بار بیاره. دوس داشتن خیلی زیادم همینه. هر چقد بیشتر باشه به همون نسبت حادثه‌ی وحشتناکتری در پس لغزش کوچیک و شاید حتی ناخوداگاهی در کمین نشسته.
با دوست داشتن زیاد و خیلی زیاد مشکلی ندارم چون از حادثه‌ی بعد از لغزش و رفتنم توی دیوار باکم نیست اما از دوست داشته شدن زیاد همیشه در هراس بودم و هستم چون از کم شدن یک تار مو که نه! من حتی از پریشان شدن موی کسی که دوسش دارم دلم می‌لرزه چه برسه به اینکه لغزش ِ ـ گرچه به حتم، غیرعمد دستِ خودم‌ ـ باعث ِ ـ‌‌‌‌‌‌ در بهترین حال‌ـ پریشان شدن حال یارم بشه . . . 

نشد دیگه

وقتی که چند قدم بیشتر با مرگ فاصله نداری، تازه یادت میفته به اینکه چقدر بضیارو توو دنیا دوست داری و چقد مثل توی فیلما و کتابا دلت میخواد در لحظه‌ی حادثه، آشنایی کنارت باشه تا بتونی ازش خواهش کنی و قول بگیری که امنیت و رفاه کسایی که دوسشون داری رو برات تضمین کنه . . . 

تو باهار

میگه تو درختی میگم چرا میگه چون دی اکسید کربن میگیری اکسیژن پس میدی با این تفاوت که اون هوا رو تصفیه میکنه تو هوای آدمارو

: مشعوف

^_^

انقدر از عشقم سرریزه عشقش داره همه جا عین موعای پیشیا میریزه

پیش میاد دیگه

فک نمیکردم هیچوخ دو تا اتفاق برام بیفته یکی اینکه اعتراف کنم کم آوردم یکی اینکه از چیزی بترسم. یادم نیس کِی بود ولی یادمه که اولی رو یه زمانی یه حالی داشتم که دیگه به خودم اعتراف کردم. دومی‌ام بحمدلاه خیلی زود حاصل شد. میترسم بله. به همین راحتی. مثل سگ میترسم از اینکه کسایی که خیلی دوسشون دارم خودشونو مث مدادی که با تراش تراشیده میشه و تموم میشه به گا بدن با مشروب، سیگار یا هر مخدری، کم‌خوابی، غصه، بی‌احتیاطی یا هر خودآزاری دیگه‌ای. میترسم دیگه. . . 

نکید کارتم داره

 یه گوله خوبی که دست و پا دراورده 

خوب

نیستم

:)

میگه مشروب میخورم گوشام سبک میشه